درخت دوستی بنشان
شناسانیوز-به نظر می آید که این جامعه نه مدرن و نه سنتی و معلق بین این دو بیش از هر زمان دیگری به دوستی نیاز دارد و دوستی نه با همسایه و خانواده و همکار و آشنا فقط, بلکه به دوستی با خود و درون خود نیاز دارد.حافظ که صوفی بوده و میگوید “درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد”بیشتر به خودش و درونش می گوید. ما امروز نمی توانیم به دیگری بگوییم تو خوب باش , تو صلح دوست باش, در حالی که خودمان بی توجه هستیم به این مفهوم .انسان امروز شهروند مسئول است و این شهروند تمام تلاش خود را می کند تا مسئولیت خودش را درست انجام دهد و اساسا دغدغه اش دیگری نیست در نتیجه دیگری هم اگر اینگونه بیاندیشد وضعیت بهتر می شود. این مثال به ظاهر ساده کل فلسفه و هستی شناسی جهان امروز را تشکیل می دهد.ما اگر می خواهیم کامروا باشیم و راضی از خودمان و عملکرد مان, باید با خودمان دوست باشیم , از منظر روان شناسی کسی می تواند با دیگری دوست باشد و کنار بیاید که ابتدا با خودش دوست باشد.وحشت از زندگی نداشته باشد, وحشت از زندگی یعنی ترس و در پی آن دوستی می رود و دشمنی جایش را می گیرد. کسی که با خودش دوست نباشد نمی تواند با طبیعت دوست باشد و یا با محیط زیست. کسی که از خودش راضی نیست از شهرش از مدیرانش و حاکمانش هم راضی نیست. راضی بودن و دوست داشتن به معنای بی نقص بودن نیست بلکه به این معناست که من می دانم چقدر اشکال وجود دارد اما در نهایت صمیمیت و صلح برای رفع آن مشکل تلاش میکنم , ما برای مشکلات اجتماعی نمی توانیم فردی تلاش کنیم و راه حل پیدا کنیم پس باید با هم دوستی کنیم در جایی که دوستی رایج است کسی درباره افراد صحبت نمی کند و عیب جویی نمی کند بلکه سعی می کنند تفکراتشان را با هم مرور کنند چون که یاد گرفته اند تفاوت های همدیگر را بپذیرند.
هرگز در جهان نه خوب مطلق بود و نه شر مطلق , بلکه انسان ترکیبی است از این دو مفهوم در خودآگاه و ناخودآگاه, پس ما نه تنها ناچاریم تفاوت ها را بپذیریم بلکه باید با آنان سازگاری داشته باشیم و بیهوده در صدد به کرسی نشاندن حرف خودمان نباشیم حتی اگر حرف ما درست مطلق باشد که نیست.ما آنگونه زندگی می کنیم که دوست داریم و دیگری هم آن گونه که خودش می خواهد. وقتی حافظ می گوید درخت دوستی بنشان یعنی دوستی را قوی و ریشه دار کن بگذار آسیب کمتری ببیند در این نوشته اصلا قصد بر تفسیر شعر حافظ نیست بلکه الهامی است که می توان از آن گرفت و اگر حافظ را یکی از بزرگان ادبیات ایران می دانیم پس بهتر است از او تاثیر بگیریم و بیاموزیم.
متاسفانه جهان امروز با خلا متفکر و اندیشمند مواجه است پس باید بگردیم در بین گذشتگان و مفاهیمی که برای زندگی امروز می تواند الهام بخش باشد واکاوی کنیم.روزی که ما توانستیم با خودمان طرح دوستی بریزیم می توانیم با خانواده هم رفتار بهتری داشته باشیم و سپس با همسایه و همکار و حتی با هموطنان نا آشنا و سپس بیگانه و خارج از مرز .ما با همه ی ادعاهایی که داریم باید قبول کنیم که در دوستی بسیار ضعیف هستیم و کمتر به فکر صلح هستیم بیشتر به شکست دادن می اندیشیم و این یعنی ما در میدان جنگ هستیم. نمونه کلان, مناظره های انتخاباتی است که معمولا به تشریح برنامه های خویش و نقد رقیب نمی پردازند بلکه به تخریب شخصیت و نابودی حیثیت متمرکز می شوند که این اصلا روش درستی نیست که هیچ بلکه غلط است و اشاعه دشمنی می کند.آن جوانی که بیننده آن مناظره است به سادگی نسبت به دوستان و همکلاس هایش موضع گیری تند و تخریبی می کند.امروز کشور با مسایل وحشتناک اقتصادی مواجه است اما باورم بر این است که وضعیت اجتماعی و رفتاری و روان شناسی جامعه ما بسیار وخیم تر از اقتصاد است که اگر نبود این مشکلات ,اقتصاد ما این گونه درهم کوبیده نمی شد. کرونا و تحریم و فراتر از اینها مدیریت اشتباه و بی تفاوتی نسبت به مردم و اصرار بر اشتباه داشتن , باعث شده هرکس فقط به فکر خودش باشد وبه دیگری فشار بیاورد و این نوعی جنگ روانی است و متاسفانه با هرکسی هم اگر صحبت کنید گناه به گردن دیگری می اندازد و میخواهد شانه خالی کند اما خودش در درونش و خلوتش می داند که از زندگی و رفتارش راضی نیست و این همه مال اندوزی و به قول معروف زرنگی هم می کند تا کلاهش پس معرکه نباشد باز هم شب وقتی می خواهد سر بر بالین بگذارد از خودش نا خشنود است اما صبح دوباره روز از نو روزی از نو.تا مادام که درخت دوستی ننشانیم و ریشه ندواند از کام دل خبری نیست, این یعنی در بر همین پاشنه می چرخد و می چرخد و می چرخد…..
افشین جعفری خواه