آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

شناسانیوز-زمانی خواجه شیراز محبوب ترین و مردمی ترین غزل سرای ایران این حرف را زد که هنوز قوانین روابط بین الملل امروزی تدوین نشده بود.اگر چه ما در امپراطوری هخامنشی قوانین بسیار مترقی داشتیم که بعدها جهان از آن بهره برد , اما خودمان معمولا کمترین توجه را به داشته های خودمان داریم و یا آنقدر در برج عاج می نشینیم که می خواهیم دنیا را درس بدهیم.نکته ظریف این بیت از غزل حافظ در این است که در مصرع دوم اشاره می کند” با دوستان مروت با دشمنان مدارا”.حافظ هم به فکر دنیا هست و هم به فکر آخرت و این مهم است و تنها نگاه اخروی و یا دنیوی تک سویه ندارد.او می خواهد بگوید اگر در دنیا آسایش داشته باشیم و شرایطش را مهیا کنیم در آخرت هم در آسایش هستیم یعنی جای ما در بهشت هست. زمانی ما می توانیم با دوستان مروت کنیم که محبت و صمیمیت به عنوان یک رفتار شخصی و فرهنگ اجتماعی در جامعه نهادینه شده باشد و چه کسانی می توانند نهادینه کنند؟ امروز که ما دولت و سازمان های کلان کشوری داریم وظیفه خطیر رفتار و کردار اجتماعی به عهده ی نهادهایی اعم از دولتی , حاکمیتی , مدنی و یا مردمی قرار دارد.تا زمانی که ما نسبت به محیط زیست , آب و هوا مروت نداشته باشیم نمی توانیم نسبت به همدیگر مروت کنیم و به تبع آن وقتی ما با همدیگر و یا دوستان مان مروت نداریم قطعا نمی توانیم با دشمنان مدارا کنیم.در واقع قصد حضرت حافظ که حافظ قران بوده و منبع الهامش نیز, این است که جهان بینی درست خویش را ابراز دارد و این جهان بینی بعد از گذشت قرنها نه تنها کهنه نشده بلکه تازه است و نیاز امروز مردم و کشور.

در لغت نامه دهخدا مدارا به صلح و دوستی معنا شده یعنی حافظ به ما می گوید اگر می خواهید این دنیا و آخرت خود را در آسایش بسر ببرید با دوستان محبت و صمیمیت کنید و با دشمنان صلح بر قرار کنید.نقطه مقابل آنست, که نمی شود با جنگ و دعوا و فحاشی و بد خواهی دیگران در اسایش زندگی کرد و نمی شود در زندگی ابدی که برای دین داران همه ی ادیان, باور به معاد و روزقیامت نماد ایمان به خداست, آسایش داشت وقتی با دشمنان در صلح نباشیم.حافظ نهایت این معیار را در نظر گرفته یعنی دشمن , پس با مخالف و یا کسی که با ما عقیده متفاوت دارد که باید بیشتر مراعات کرد.با رجوع به زندگی خیلی از مردم می توان دریافت که امکانات زیاد در اختیار است و مردم رفاه دارند اما آسایش ندارندچرا؟ چون با دوستان مروت نداریم لابد و در پی آن با دشمنان هم مدارا نداریم که هیچ , مدام در ستیز هستیم و این ستیز الزاما جنگ تسلیحاتی نیست بلکه مخالف خوانی و فحاشی و ….یک نکته مهم را نباید فراموش کرد که مروت با دوستان پیش نیاز مدارا با دشمنان است و نمی شود بی آنکه با دوستان مروت کنیم با دشمنان مدارا داشته باشیم پس ابتدا باید از درون شروع کرد از خودمان , تا بتوانیم آسایش را در زندگی دنیوی برقرار کنیم پس از این مرحله است که یاد می گیریم چگونه با دشمنان به مصالحه بنشینیم.از زمانی که حافظ این نگرش غنی و انسان دوستانه را ابراز داشت حدود شش قرن می گذرد و اگر ما سر لوحه قرار می دادیم امروز قطعا در دنیا جایگاهی بس رفیع داشتیم که می توانستیم الگو باشیم. اگر ما شخصی مثل حافظ نداشتیم که این مهم را بیان داشته, می توانستیم بهانه بسازیم که کسی به ما یاد نداده و یا قبلا نگفته اما امروز عذر بدتر از گناه هست که می دانیم و عمل نمی کنیم. اشعار حافظ برای کتاب های درسی و فال شب یلدا سروده نشده, اینان بزرگان ما هستند که راه و روش زندگی را می خواستند به ما بیاموزند. این که ما افتخار کنیم شعر سعدی در سر در سازمان ملل می درخشد کافی نیست , زمانی باید به خود ببالیم که افکار والای این بزرگان را در پهنه اجتماع و روابط اجتماعی در درون و با جامعه جهانی بتوانیم با رفتار و کردار بروز و ظهور دهیم.شاید بیش از هرکسی که باید نماد این رفتار در روابط بین الملل باشد جایگاه وزیر خارجه ایران باشد. وقتی ایشان در صحن مجلس با آن حرارت و داد و فریاد کردن با نمایندگان مردم یعنی همان دوستان حرف می زند چگونه باید انتظار داشت که با دشمنان مدارا داشته باشد و تا زمانی این هیجانات در درون و بیرون مرزهایمان مزین نشود به این شعر حافظ که اتفاقا از خودمان هست و نه فلان نویسنده خارجی, دربرهمین پاشنه می چرخد و ما باید در حسرت آسایش دنیوی و اخروی بمانیم و باز همین حضرت حافظ می گوید” درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد” .

افشین جعفری خواه